سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستم راندن بر بندگان بدترین توشه است براى آن جهان . [نهج البلاغه]
ولایت فقیه « سرچشمه تمدن اسلامی»
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» منظور از روات احادیث در دلائل ولایت فقیه

سوم. علما و حکومت اسلامی
علی رغم اینکه ضرورت حکومت در اسلام و عصر غیبت امری مسلم و قطعی است اما در مورد اینکه علمای شیعه تا چه میزان به این موضوع عمل می نموده یا می نمایند گفتنی است :
الف . با مراجعه به مستندات و ادله ای که از قرآن , روایات و عقل پیرامون اثبات ولایت فقیه وجود دارد ؛ مشخص می شود فقیه جامع الشرایط در حوزه وسیعی از امور مختلف نظیر ؛ فتوا و تبیین احکام الهی , قضاوت , وجوهات شرعی , زعامت و رهبری جامعه اسلامی و..., ولایت دارد.
ب . اعمالِ ولایت از سوی فقها در هریک از این حوزه ها و در هر زمانی , نیازمند چند ویژگی و پارامتر عمده می باشد ؛ 1 . دیدگاه فقهی هریک از فقها پیرامون حوزه اختیارات ولی فقیه ( زیرا علی رغم اینکه ِاکثریت فقها رهبری و زعامت جامعه اسلامی را از وظایف مجتهدان جامع الشرایط می دانند , اما معدودی از علما ولایت فقیه را تنها در حوزه افتا , قضاوت و نهایتاً امور حسبه می دانستند.) 2. توانایی های شخصی هرکدام از فقها , اقتضائات زمانی و مکانی و میزان فراهم بودن شرایط و امکانات محیطی ؛ 3. و بالاخره عدم تداخل با ولایت سایر فقها در حوزه ای ای که قبلاً به اعمال ولایت پرداخته اند به منظور جلوگیری از اختلال امور و انتظامات جامعه اسلامی .
بررسی تاریخی عملکرد فقهاى شیعه در عصر غیبت مبیّن این واقعیت است که این بزرگواران با توجه به وظایف و مسئولیت های محوله و نیاز جدی جامعه اسلامی به رهبر و زمامدار واجدالشرایط و نیز توانایی علمی و مدیریتی خویش ، همواره در صدد اِعمال ولایت خویش در حوزه های مختلف اجتماعی بوده‏اند. البته زمانى که زمینه‏ها و شرایط دست‏یابى بدین مهم به طور کامل فراهم نبوده ، یا اینکه موجب تداخل ولایت ها و تضعیف جامعه اسلامی پیش می آمد ، آنان به مرتبه‏اى مناسب با اقتضاى شرایط محیطى بسنده می نمودند.
ج . با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) و روحانیت و اقبال گسترده ای که به تحقق احکام اسلامی داشتند ، حکومتی مردمی متناسب با آموزه های اسلامی به نام جمهوری اسلامی به وجود آمد که از ابتدا تا کنون تلاش داشته در تطبیق ساختارهای مختلف سیاسی ، حقوقی ، فرهنگی و اقتصادی و ... خویش ، نهایت تطابق با آموزه ها و ارزشهای اسلامی را متناسب با مقتضیات زمان داشته باشد. از این رو اکثریت مراجع عظام تقلید از بدو شکل گیری انقلاب اسلامی تا کنون بستگی به مولفه های فوق الذکر همکاری و حمایت فکری و عملی از نظام اسلامی و رهبری حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری داشته و دارند .نگاهی به چگونگی شکل گیری و پیدایش ، تثبیت و تداوم انقلاب و جمهوری اسلامی ، به خوبی مبین نقش مهم و گسترده مراجع عظام تقلید و حوزه های علمیه در این زمینه می باشد. ( در این زمینه ر.ک : 1. نهضت امام خمینی (ره) ، سید حمید روحانی ؛ 2 . نهضت روحانیون مبارز ایران ، علی دوانی ؛ 3 . انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن ، نشر معارف ؛ 4. امام خمینی و حکومت اسلامی ، ج 4 ، ص 501)
گذشته از حضور یکی ازبالاترین مقامات حوزوی در رهبری نظام و انتخاب و نظارت بر عملکردهای آن توسط جمع کثیری از مجتهدان و علمای برجسته کشور ، حضور گسترده علما در عرصه های مختلف قانون گذاری ، قضاوت ، نظامی ؛ فرهنگی و... نظام جمهوری اسلامی و همچنیین بیانیه ها و حمایت های مراجع عظام تقلید از اساس و مواضع برحق نظام در مناسبت های مختلف سیاسی و مذهبی ، دلیلی دیگر بر مورد تایید بودن و همراهی و همکاری علما با نظام جمهوری اسلامی است.البته ممکن است در گوشه و کنار برخی علما و جود داشته باشند که نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی مسلمانان بی تفاوت بوده و یا به دلایلی مواضع منفی داشته باشند اما این جریان به هیچ وجه کلیت نداشته و نسبت به جریان اصیل حوزه و وجه غالب آن قابل اعتنا نمی باشد.
واقعیت اینست که اکثریت علما و مراجع عظام تقلید و حوزه های علمیه کشور به حقانیت نظام اسلامی و ابتنای آن بر اساس مبانی و موازین اصیل دینی اعتقاد کامل داشته و دارند. اما در عین حال در صورت مشاهده عملکردهای مغایر با اصول و اهداف نظام اسلامی ، نسبت به آن موضع گیری نموده و با پیگیری نظری و عملی این قبیل مشکلات در صدد حل اساسی آن می باشند.
3 – شبهه عدم جواز تشکیل حکومت دینی در عصر غیبت به استناد پاره ای روایات :
پاسخ این شبهه اگر چه با توجه به پاسخ شبهه دوم داده شده است اما از آنجایی که شبهه گران تلاش می کنند تا مطلب خود را با توجه به برخی روایات اثبات نمایند لذا به نظر می رسد که بهتر باشد به صورت مستقل نیز به این شبهه پرداخته شود . بر این اساس شبهه گران روایاتی ذکر می کنند که در آنها هر گونه تلاش برای تشکیل حکومت دینی در عصر غیبت ممنوع شمرده شده است که چندین روایت در این زمینه مطرح می شود و ما صرفا به عنوان نمونه به بررسى احادیثى که قیام هاى قبل از ظهور را نامشروع دانسته و مى فرماید « هر کس تا قیام قائم ما اگر قیام نماید باطل است و در راه ما کشته نشده است . » مى پردازیم . ( جهت آشنایى کامل با این احادیث توصیه مى شود به کتاب فقه سیاسى , عمید زنجانى , ج 2 , صص 189 - 193 مراجعه نمائید . ) اما به اختصار در بررسى این قبیل احادیث لازم است به این نکات توجه داشته باشیم :
نخست باید دانست آمادگى مؤمنان راستین براى ظهور امام زمان ( عج ) منافات با فساد سراسرى در آخر الزمان ندارد بلکه بر حسب روایات در آخر الزمان سراسر زمین را ظلم و ستم و فساد در بر مى گیرد و در عین حال گروهى از شیعیان و مؤمنان چون کوهى استوار هستند که انتظار ظهور امام را مى کشند تا در زیر پرچم ایشان عدالت و معنویت و صلاح در سراسر گیتى گسترش دهند . علاوه بر این که لزوم تشکیل حکومت اسلامى امرى مهم و آشکار است زیرا که بخش عظیمى از قوانین اسلامى ، برنامه هایى سیاسى اجتماعى است که جز در سایه یک تشکیلات و حکومت قابل اجرا نیست . و چون این احکام دائمى است و در زمان غیبت هم لازم الاجرا است بنابراین هر گاه تشکیل حکومت امکان داشته باشد به عنوان مقدمه اجراى احکام الهى ، واجب است به آن اقدام گردد . 1

ثانیا آنچه در روایات به عنوان نهى از قیام پیش از قیام حضرت مهدى ( عج ) آمده معنى و مفهوم خاصى دارد که نیاز به تحقیق جامع دارد . روشن است که احادیث در هر موضوعى هم از حیث سند و راویان باید مورد بررسى قرار گیرند و هم از جهت محتوا و مضمون ، در بحث قیام پیش از ظهور مهدى ( عج ) نیز چنین است . بسیارى از روایات این بخش غیر قابل اعتمادند و آنها که معتبرند تنها قیام هایى را مردود مى شمارد که رهبر آن مدعى مهدویت باشد و به عنوان قائم آل محمد ( ص ) قیام کند
2
یا هدف غیر الهى داشته باشد یا بدون تهیه مقدمات و اسباب لازم و قبل از فرا رسیدن زمان مناسب اقدام شود . اما گر رهبر قیام نه به عنوان مهدویت و نه به منظور تأسیس حکومتى در برابر حاکمیت الله ، بلکه به منظور دفاع از اسلام و قرآن و مبارزه با ظلم و استکبار و به قصد تأسیس حکومت اسلامى و اجراى کامل قوانین آسمانى قیام کرد و مقدمات نهضت را نیز پیش بینى نمود و مردم را به یارى طلبید ، روایات مذکور چنین نهضت و انقلابى را مردود نمى شمارد و پرچم چنین نهضتى را پرچم طاغوت نمى شمارد . تأسیس چنین حکومتى به منظور حاکمیت الله و در مسیر حکومت جهانى حضرت مهدى ( عج ) و زمینه ساز آن مى باشد . بنابر این احادیث مذکور مخالف چنین قیام و نهضتى نخواهد بود .
3
این احادیث ( مخالف قیام ) در شرائطى صادر شده است که عده اى از علویان و یا حتى عباسیان ، براى مقابله با حکومت اموى و با استفاده از جهل مردم ، خود را به عنوان مهدى موعود که پیامبر ( ص ) وعده ظهور او را بشارت داده بود ، قلمداد مى کردند و از مردم براى خود بعنوان مهدى منتظر بیعت مى گرفتند . در چنین اوضاعى ائمه ( ع ) با موضع گیرى بجا جلوى سوء استفاده آنان را گرفتند . شاهد این قضیه این است که « مهدى عباسى » که یکى از خلفاى ظالم عباسى است بهمین جهت لقب مهدى به خود داده و از مردم بیعت گرفت و نیز محمد بن عبدالله بن الحسن _ معروف به نفس زکیه ، به نام مهدى موعود براى خود از مردم بیعت مى گرفت و حتى از امام صادق ( ع ) نیز خواست که بنام مهدى آل محمد ( ص ) با او بیعت کند و همراه او در جنگ با بنى امیه شرکت نماید ! وقتى امام صادق ( ع ) حاضر به بیعت با این عنوان نشد « عبدالله » پدر محمد ، سخت عصبانى شد و به حضرت ، سخنانى ناروایى نیز گفت .
4
و در این مناظره حضرت به عبدالله مى فرماید : نه پسر تو آن مهدى موعود است و نه الان وقت قیام است و اگر مى خواهید براى خدا غضب کرده و امر به معروف و نهى از منکر نمایید شما پدر محمد ، شیخ ما هستى و بفرمایید رهبرى قیام را بر عهده بگیرید ما نیز با شما بیعت مى کنیم .
5
این روایت خود دلیل بر این است که از نظر ائمه هر قیامى محکوم نبوده بلکه امام ( ع ) براى شرکت در قیامى که براى امر به معروف و نهى از منکر باشد اعلام همکارى نیز نموده است و این گونه قیام و انقلاب را امضا نموده و مشروع اعلام فرموده است . غالب روایات نهى از قیام که مخالفین به آن استناد نموده اند ، از این نوع روایات و در چنین فضایى صادر شده است و منع از قیام مشروط و ناظر به افراد خاص است نه مطلق . انقلاب اسلامى ایران نیز به رهبرى فقیهى جامع شرایط و آگاه به شرایط زمان و مکان شکل گرفته است . رهبرى که انگیزه الهى او و اخلاص او مورد اعتراف دوست و دشمن بود . همگان مى دانستند که او جز براى اهداف الهى و اسلامى و اجراى قوانین الهى قیام نکرده و در راه نهضت نیز بر همه قوانین خدایى پایبند است . او در این مسیر پیوسته مورد تایید عالمان دینى و متفکران اسلامى شیعه و سنى بود و حتى علمایى که معتقد به تلاش براى تاسیس حکومت اسلامى نبودند نیز پس از تشکیل حکومت اسلامى تایید و حمایت از حکومت اسلامى را لازم مى دانسته و می دانند . تأییدات الهى همواره همراه این انقلاب بوده ، از این رو در عرصه داخل و خارج به موفقیت هاى فراوان دست یافته است . بعضى ناکامى هایى که دیده مى شود معلول کارشکنى ها و دشمنى هاى فراوان زورمداران شرق و غرب و مرتجعان منطقه بوده است . این انقلاب نقطه مقابل منافع شرق و غرب بوده و همیشه مورد هجوم دشمنان خدا و مسلمین بوده است و با این همه چون شجره اى طیبه و بارور ایستاده است و چون شمعى فراروى مسلمین عالم و آزادگان جهان است . گذشته از اینها روایات متعددى درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور مقدس حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه ، در ایران حکومت شیعى و مورد تأیید امام تشکیل مى شود و در دنیاى پر از ظلم و جور آن زمان ، مردم را به حق و عدالت دعوت مى کنند . در این روایات به قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیارى شده است . آقاى على کورانى از علماء لبنانى مقیم ایران ، روایات مربوطه را جمع آورى و دسته بندى کرده اند و با توضیحاتى جامع درباره این روایات توضیح داده است . ( کورانى على ، عصر ظهور ، ترجمه عباس جلالى ، ص 217 - 275 ، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامى ، چاپ دوم 1379 ، تهران ) . پس نه تنها حکومت جمهورى اسلامى ، مصداق روایاتى که نهى از قیام و احیانا تشکیل حکومت مى کند نیست ، بلکه به دلیل عقل و نقل مصداق واقعى حکومت زمینه ساز حکومت جهانى حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه است و همین امر نشان مى دهد لازم است روایاتى که نهى از قیام مى کنند بررسى دقیق ترى شوند و درباره آنها بیشتر اندیشه شود . حداقل اینکه این روایات قیامهاى برحق و مطابق برنامه ائمه را شامل نمى شوند چرا که اگر روایات مذکور به معناى ظاهرى آنها که برخى خیال کرده اند ، گرفته شود ، معناى آن و جوب سکوت در برابر همه ظلم ها و طاغوت ها و بى عدالتى ها است و این مخالفت نص صریح قرآن و روایات مکرر اهل بیت علیهم السلام است که اسلام دین عدالت است و مردم را به عدالت و زندگى عادلانه دعوت کرده و سکوت در برابر اهل ظلم و کفر را جایز ندانسته است . بنابراین قیام امام حسین علیه السلام تنها براى ایشان جایز بود و عملى نیست که بشود از آن پیروى کرد و کلام امام حسین علیه السلام خطاب به کوفیان که فرمود « فلکم فى اسوه » همانا من براى شما الگو هستم ، ( تحف العقول ، ص 505 ) لغو مى گردد و ما تنها موظفیم براى امام حسین عزادارى کنیم و پیروى از سنت و روش ایشان براى ما جایز نیست . ضمن اینکه قیام علیه طاغوت و ظلم مقدمه تشکیل حکومت عدل است و اگر ما پیش از ظهور دعوت به سکوت شده باشیم به آیاتى که دلالت بر جامعیت اسلام دارد ( مائده ، 33 - 38 نور ، 2 حجرات ، 9 انفال ، 39 - 60 ) و همچنین روایات متعددى که بر این واقعیت دلالت دارند لغو مى گردند . بنابراین معناى روایات غیر از برداشتی است که برخی از آن تحت عنوان وجوب سکوت کرده اند .
4 – وضعیت دینداری مردم در حکومت دینی :
برخی در صددند در راستای شبهه افکنی ، به گونه ای وانمود کنند که وضعیت دینی مردم ایران در دوران حکومت دینی از دوران حکومت غیر دینی بدتر شده است و حال آنکه چنین قضاوتی صرفا بر اساس دیدن برخی نمونه ها و مشاهدات قطعا درست نخواهد بود و ممکن است همان قضیه ای پیش آید که سالها پیش برای خبرنگاری غربی به وجود آمده بود . به این صورت که خبرنگاری غربی با حضور در تهران و به ویژه مناطق شمال شهر ، از وضعیت حجاب زنان تهرانی گزارشی را آماده پخش کرده بود که نشان می داد اکثریت زنان تهرانی از حجاب مناسبی برخوردار نیستند . اما در همان حال با یکی از راهپیمایی های سالانه مواجه شده بود که در آن ناگهان با خیل میلیونی زنان تهرانی که با حجاب کامل و حداقل حجاب مناسب در آن شرکت کرده بودند و این باعث تعجب وی شده بود و وقتی از این موضوع تحقیق کرده بود به او پاسخ داده بودند که نمایندگان زنان ایرانی را نه در خیابانها بلکه در خانه ها که پناهگاه امن زنان ایرانی می باشد باید یافت . به هر حال منظور ما از این مثال این بود که بیان کنیم با دیدن برخی مثال ها از تغییرات در رفتار دینی برخی مردم نمی توان رای کلی در مورد تغییر رفتار تمامی مردم داد و از طرفی با توجه به اینکه وضعیت دینی مردم به گونه ای است که نمی توان به سادگی با نگاهی به ظواهر آنان و یا حتی برخی تغییرات در رفتارهای آنان در مورد آن قضاوت نمود لذا به نظر ما این انتظار که با مشاهدات و استقراء ناقص ، بتوان به نتیجه درستی از نیات مردم دست یافت انتظار درستی نمی باشد . البته ما نیز قبول داریم که نظام اسلامی همواره باید در حال رصد رفتار دینی مردم بوده و نسبت به تغییرات منفی در این رفتارها واکنش مناسب و مطلوبی نشان دهد . چرا که نظام اسلامی نسبت به دین ، اخلاق و معنویت در جامعه ایران مسئول است و بخشی از تغییرات در این حوزه ها قطعا به خاطر ضعف در عملکرد بخش های فرهنگی نظام اسلامی می باشد که باید مورد تصحیح قرار گیرد .
اما در ارزیابی اینکه آیا نظام جمهوری اسلامی توانسته است زمینه دینداری , معنویت و اخلاق مردم را فراهم نماید ؟ لازم است به دو محور اساسی توجه شود : یک محور , اقدامات نظام جمهوری اسلامی در جهت تقویت روحیه دینداری , معنویت و اخلاق مردم محور دوم , موانع و آسیب های فراروی این مسأله .
« اقدامات نظام جمهوری اسلامی در تقویت روحیه دینداری , معنویت و اخلاق مردم »:
در مورد محور نخست لازم به ذکر است مقایسه دینداری و اخلاق مردم پیش از انقلاب و پس از انقلاب گویای نقش انقلاب اسلامی در ترویج ارزش ها و مقابله با ضد ارزشها می باشد هر چند این تأثیر در همه برهه های تاریخ انقلاب اسلامی به یک میزان نبوده و با شدت و ضعف هایی همراه بوده است . انقلاب اسلامی با تأثیرات شگرف خویش توانست جامعه ایرانی که پیش از انقلاب توسط رژیم گذشته به سمت فساد و قهقرا سوق داده شده بود را بار دیگر زنده کند و وجدان و فطرت خفته آنان را بیدار نماید و از جوانانی که رژیم ستمشاهی در به فساد کشاندن آنها تلاش بسیاری نموده بود , جوانانی بسازد و تربیت کند که در دوران جنگ تحمیلی و پس از آن در عرصه های مختلف برای کشور جان خویش را فدا نموده و برای نظام افتخار آفرینی کنند . به عنوان نمونه در بررسی آماری که در زمینه تحول ارزش ها در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته است .( ر.ک: ذو علم , انقلاب و ارزشها , تهران, پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی , 1379, ص 125- 210 )نتیجه ای که از پرسش از تعدادی از پاسخ دهندگان در خصوص سیر تحول ارزش های خاص دینی و عبادی در چهار شاخص فرعی ؛ توجه به نماز و عبادت , شرکت در مساجد و حسینیه ها و مراسم مذهبی , توجه به خدا و پیامبر اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام ) و گرایش به قرآن و معارف اسلامی به دست آمده است این است که از تعداد 225 نفر پاسخ دهنده به این پرسش ( شاخص فرعی اول ) , تنها 56 نفر توجه به عبادت و نماز را در دوران قبل از انقلاب زیاد و بسیار زیاد ارزیابی کرده اند , حال آنکه تعداد 205 نفر برای سال های اول پس از انقلاب و تعداد 144 نفر برای حال حاضر , توجه به نماز و عبادت را در سطح جامعه زیاد و بسیار زیاد دانسته اند که نشان دهنده این امر است که مقایسه وضع کنونی جامعه با قبل از انقلاب , تحول مثبت و چشمگیری را نشان می دهد اگر چه در مقایسه با سال های اول پس از انقلاب , نمایانگر افول نسبی است و در زمینه وضعیت شرکت در مساجد , حسینه ها و مراسم مذهبی نیز کمتر از 20 درصد از پاسخ دهندگان شرکت مردم در مراکز و مراسم مذهبی را در سال های قبل از انقلاب , زیاد و بسیار زیاد ارزیابی کرده اند , در حالی که بیش از 90 درصد در مورد سال های اول پس از انقلاب و حدود 55 درصد در مورد وضع کنونی همین ارزیابی را داشته اند . در مورد توجه به خدا و پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام نیز از بین 228 پاسخ دهنده , حدود 95 درصد میزان توجه به خدا و معصومین علیهم السلام را در سال های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی زیاد و بسیار زیاد دانسته اند و نزدیک 70 درصد وضعیت کنونی را چنین ارزیابی نموده اند و کمتر از 27 درصد وضعیت قبل از انقلاب را این گونه دانسته اند و بالاخره در زمینه شاخص چهارم ( گرایش به قرآن و معارف اسلامی ) تنها 31 نفر از 232 نفر پاسخ دهنده , گرایش به قرآن و معارف اسلامی در سال های قبل از انقلاب , زیاد و بسیار زیاد دانسته اند در حالی که 210 نفر از پاسخ دهندگان , وضع سال های اول پس از انقلاب را و 157 نفر از آنان , وضع حال حاضر را در همین سطح ارزیابی کرده اند . در مجموع شاخص های فرعی مورد بررسی در خصوص سیر تحول ارزش های دینی و عبادی نشان می دهد که به طور کلی ارزش های خاص دینی و عبادی در جامعه ما پس از انقلاب اسلامی دستخوش تحول مثبت و مشهودی شده وفضای فراهم آمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی , گرایش به این شاخص ارزشی را تقویت و تشدید کرده به طوری که تا حال حاضر هم روند مثبت تا حدود زیادی حفظ شده هر چند نسبت به سال های اول پس از انقلاب اسلامی , نشانگر افول نسبی است .(همان , ص 159-163) نکته ای که باید در ارزیابی تحول ارزش های دینی بدان توجه داشته باشیم این است که سطح انتظارات و توقعات مردم نسبت به رعایت ارزش ها و دینداری نسبت به پیش از انقلاب بسیار بالاتر رفته و همین « افزایش گرایش جامعه به سمت ارزش های والای اسلامی _ حداقل در سطح انتظارات و توقعات – که خود یکی از برترین و ارزنده ترین آثار فرهنگی انقلاب اسلامی است , موجب شده که به طور ناخود آگاه شاخص ها و ملاک های اندازه گیری فضایل و ارزش های جامعه ما برای همه _ البته با تفاوت در سطح و عمق _ نسبت به شاخص های قبل از انقلاب , حساستر و ریزترشده باشد و خود به خود و ناخود آگاه , اندک ناهنجاری ارزشی جامعه در وضع فعلی , بسیار برجسته تر از مورد مشابه یا بزرگ تر از دوران قبل از انقلاب به چشم آید و مورد نقادی قرار گیرد .»(همان , ص 209) بنابر این , در مجموع روند و حرکت کلی نظام جمهوری اسلامی با توجه به قرار گرفتن ولی فقیه در رأس نظام که وظیفه حفظ جهت گیری کلی نظام و مهندسی نظام را برعهده دارد به سمت تحقق اهداف اسلامی و بر پایی احکام و ارزش های اسلامی می باشد هر چند تا رسیدن به نقطه آرمانی و تحقق نظام اسلامی کامل فاصله زیادی وجود دارد و همانگونه که امام راحل در وصیت نامه الهی سیاسی خودشان خاطر نشان نمودند « اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده وبی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می کنند و ملت ده ها میلیونی نیز طرفدار و مدد کار آنان هستند .»(امام خمینی , وصیت نامه الهی – سیاسی , قم, دفتر تبلیغات اسلامی , 1380, ص 22)و مقام معظم رهبری نیز در این باره فرمودند « ما هنوز تا یک جامعه کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و آخرت مردم را به طور کامل تأمین کند و تباهی و کجروی وظلم و انحطاط را ریشه کن سازد فاصله زیادی داریم , این فاصله باید با همت مردم و تلاش مسئولان طی شود .»(حدیث ولایت , ج4, ص 252-253) نظام جمهوری اسلامی کوشش نموده تا با فراهم نمودن فضای مناسب جهت گرایش به ارزش ها و دینداری با ترویج و تبلیغ معارف اسلامی از راههای مختلف و با شیوه های گوناگون از جمله رسانه ملی و آموزش و پرورش و آموزش عالی و در کنار آن فعالیت مساجد و پایگاهها و کانون های فرهنگی و حضور روحانیت در سراسر کشور به منظور تبلیغ فرهنگ اسلامی و برنامه هایی همچون راهیان نور و اردوهای جهادی و... زمینه تقویت باورهای دینی را در میان مردم به ویژه نسل جوان فراهم نماید و حضور پرشور مردم به ویژه جوانان در مراسمات مذهبی , هیئت های مذهبی , عزاداری ها و مراسم اعتکاف و احیاء شبهای قدر و ... بیانگر روحیه دینداری و دین گرایی جوانان و تأثیرات نظام جمهوری اسلامی در این بخش است و هر چند در جامعه شاهد ریزش هایی در زمینه مسائل دینی و فرهنگی هستیم که عوامل مختلفی موجب آن شده است که بدان اشاره خواهیم کرد اما در کنار این ریزش ها, رویش های قابل توجهی را نیز دراین عرصه به ویژه در میان جوانان شاهد هستیم که قابل مقایسه با قبل از انقلاب اسلامی نیست .
«موانع و آسیب های فرا روی تقویت روحیه دینداری , معنویت و اخلاق مردم »:
در ارزیابی عملکرد نظام جمهوری اسلامی در مورد تقویت دینداری , معنویت و اخلاق در میان مردم تنها نمی توان به این محور اکتفا نمود بلکه در کنار توجه به اقدامات و عملکرد نظام در این خصوص باید به موانع وآسیب های فرا روی این راه نیز توجه نمود و در مجموع نسبت به میزان تأثیر نظام در دینداری مردم اظهار نظر نمود . موانع و آسیب های مختلفی در دینداری مردم به ویژه نسل جوان وجود دارد که می توان به این موارد به صورت فهرست وار اشاره نمود:
1. کم توجهی و کوتاهی برخی خانواده ها نسبت به تربیت دینی فرزندان خود و آشنا نمودن آنان با فرهنگ اسلامی و کمرنگ شدن ارزش ها و معیارهای دینی در میان برخی خانوادها 2. دنیا گرایی و گرایش به مادیات , هواپرستی و ضعف ایمان در میان برخی افراد 3. مشکلات و نارسایی های اقتصادی در کشور و در کنار آن کم توجهی به مسائل فرهنگی و تربیت دینی از سوی برخی مسئولین در برخی برهه ها و در گیری های حزبی و جناحی و غافل شدن از مسائل فرهنگی و فقدان دغدغه دینی و فرهنگ دینی در میان برخی از آنان 4. فقدان برنامه جامع و مدون فرهنگی و دینی و نگاه جامع به تربیت دینی به منظور تقویت باورها و ارزشهای دینی و فرهنگی و ارائه راهکارهای عملی 5. تهاجم فرهنگی غرب و جنگ نرم و تلاش دشمنان برای ضربه زدن به فرهنگ و باورهای دینی مردم به ویژه جوانان و ترویج فرهنگ ابتذال و مادی گرایی با بهره گیری از وسائل مختلف همچون ماهواره ها, اینترنت , رسانه ها , عکس و فیلم و... البته با وجود تمامی این موانع و آسیب های پیش رو و علی رغم تلاش های دشمنان اسلام و انقلاب که از فرهنگ دینی نظام اسلامی ضربه خورده و بنیان های خویش را در معرض خطر دیده و برای مقابله با نظام اسلامی از هر ابزاری کمک گرفته اند وحجم گسترده ای از تهاجمات را بر علیه انقلاب اسلامی براه انداخته اند و با وجود تمامی کمبودها و نارسایی ها در حوزه ترویج و تبلیغ معارف دینی و تعمیق فرهنگ دینی , نمی توان نقش و تلاش نظام جمهوری اسلامی در حوزه دین داری و تقویت و تعمیق آن را نادیده گرفت و با تمرکز و بزرگ نمایی ریزش های در این زمینه , رویش های به دست آمده را از نظر دور داشت هر چند رسیدن به نقطه مطلوب و برطرف نمودن کاستی ها و نارسایی ها در این زمینه, نیازمند برنامه ریزی جامع و دقیق و عزم و اراده جدی مسئولان نظام و همراهی مردم است که دور از دسترس نیست . (جهت مطالعه بیشتر در این زمینه رک : انقلاب و ارزشها , علی ذو علم , تهران , پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی , 1380 توسعه و تضاد , فرامرز رفیع پور , تهران , شرکت سهامی انتشار , 1377 دین گریزی چرا؟ دین گرایی چه سان؟ قرآن و نظام تربیتی نسل نو، ابوالفضل ساجدی، قم, مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره), 1384 کنکاشی در تغییر ارزشها پس از پیروزی انقلاب اسلامی , عبد الرضا حاجیلری , قم , نشر معارف , 1380)


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( شنبه 93/6/8 :: ساعت 9:22 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آراء سیاسی و حکومتی شیخ یوسف بحرانی
ولایت فقیه «سرچشم? تمدن اسلامی»
بسم اللّه الرحمن الرحیم و إیّاه نستعین آینده جهان از نظر ا
بسم الله الرحمن الرحیم و إیاه نستعین تبیین مبانی ولایت فقیه
تبیین مبانی ولایت فقیه
تبیین مبانی ولایت فقیه
[عناوین آرشیوشده]